سوره :
هود
آیه شماره :
27
ریشه کلمه :
بشر
فعل :
بَشر
معنی :
انسان، آدمي (زن و مرد، مفرد و جمع)
«بشره» ظاهر پوست بدن و ادمه باطن بدن است.
«مباشرت» لمس کردن، تماس بدني داشتن، (کنايه از نزديکي کردن)، رسيدن دو بشره و پوست به هم.
توضیح :
آدمى را نسبت به فضائل و كمالات و استعدادهايش انسان و نسبت به جسد و ظاهر بدن و شكل ظاهريش، بشر مىگويند.
به انسان از آن جهت بشر گفتهاند كه پوستش از ميان مو آشكار و نمودار است، بر خلاف حيوانى كه پشم و مو و كرك، پوست بدنشان را پوشانده است.
سوره :
يوسف
آیه شماره :
31
ریشه کلمه :
بشر
فعل :
بَشر
معنی :
انسان، آدمي (زن و مرد، مفرد و جمع)
«بشره» ظاهر پوست بدن و ادمه باطن بدن است.
«مباشرت» لمس کردن، تماس بدني داشتن، (کنايه از نزديکي کردن)، رسيدن دو بشره و پوست به هم.
توضیح :
آدمى را نسبت به فضائل و كمالات و استعدادهايش انسان و نسبت به جسد و ظاهر بدن و شكل ظاهريش، بشر مىگويند.
به انسان از آن جهت بشر گفتهاند كه پوستش از ميان مو آشكار و نمودار است، بر خلاف حيوانى كه پشم و مو و كرك، پوست بدنشان را پوشانده است.
سوره :
الحجر
آیه شماره :
28
ریشه کلمه :
بشر
فعل :
بَشر
معنی :
انسان، آدمي (زن و مرد، مفرد و جمع)
«بشره» ظاهر پوست بدن و ادمه باطن بدن است.
«مباشرت» لمس کردن، تماس بدني داشتن، (کنايه از نزديکي کردن)، رسيدن دو بشره و پوست به هم.
توضیح :
آدمى را نسبت به فضائل و كمالات و استعدادهايش انسان و نسبت به جسد و ظاهر بدن و شكل ظاهريش، بشر مىگويند.
به انسان از آن جهت بشر گفتهاند كه پوستش از ميان مو آشكار و نمودار است، بر خلاف حيوانى كه پشم و مو و كرك، پوست بدنشان را پوشانده است.
سوره :
الاسراء
آیه شماره :
93
ریشه کلمه :
بشر
فعل :
بَشر
معنی :
انسان، آدمي (زن و مرد، مفرد و جمع)
«بشره» ظاهر پوست بدن و ادمه باطن بدن است.
«مباشرت» لمس کردن، تماس بدني داشتن، (کنايه از نزديکي کردن)، رسيدن دو بشره و پوست به هم.
توضیح :
آدمى را نسبت به فضائل و كمالات و استعدادهايش انسان و نسبت به جسد و ظاهر بدن و شكل ظاهريش، بشر مىگويند.
به انسان از آن جهت بشر گفتهاند كه پوستش از ميان مو آشكار و نمودار است، بر خلاف حيوانى كه پشم و مو و كرك، پوست بدنشان را پوشانده است.
سوره :
الاسراء
آیه شماره :
94
ریشه کلمه :
بشر
فعل :
بَشر
معنی :
انسان، آدمي (زن و مرد، مفرد و جمع)
«بشره» ظاهر پوست بدن و ادمه باطن بدن است.
«مباشرت» لمس کردن، تماس بدني داشتن، (کنايه از نزديکي کردن)، رسيدن دو بشره و پوست به هم.
توضیح :
آدمى را نسبت به فضائل و كمالات و استعدادهايش انسان و نسبت به جسد و ظاهر بدن و شكل ظاهريش، بشر مىگويند.
به انسان از آن جهت بشر گفتهاند كه پوستش از ميان مو آشكار و نمودار است، بر خلاف حيوانى كه پشم و مو و كرك، پوست بدنشان را پوشانده است.
سوره :
مريم
آیه شماره :
17
ریشه کلمه :
بشر
فعل :
بَشر
معنی :
انسان، آدمي (زن و مرد، مفرد و جمع)
«بشره» ظاهر پوست بدن و ادمه باطن بدن است.
«مباشرت» لمس کردن، تماس بدني داشتن، (کنايه از نزديکي کردن)، رسيدن دو بشره و پوست به هم.
توضیح :
آدمى را نسبت به فضائل و كمالات و استعدادهايش انسان و نسبت به جسد و ظاهر بدن و شكل ظاهريش، بشر مىگويند.
به انسان از آن جهت بشر گفتهاند كه پوستش از ميان مو آشكار و نمودار است، بر خلاف حيوانى كه پشم و مو و كرك، پوست بدنشان را پوشانده است.
سوره :
المؤمنون
آیه شماره :
34
ریشه کلمه :
بشر
فعل :
بَشر
معنی :
انسان، آدمي (زن و مرد، مفرد و جمع)
«بشره» ظاهر پوست بدن و ادمه باطن بدن است.
«مباشرت» لمس کردن، تماس بدني داشتن، (کنايه از نزديکي کردن)، رسيدن دو بشره و پوست به هم.
توضیح :
آدمى را نسبت به فضائل و كمالات و استعدادهايش انسان و نسبت به جسد و ظاهر بدن و شكل ظاهريش، بشر مىگويند.
به انسان از آن جهت بشر گفتهاند كه پوستش از ميان مو آشكار و نمودار است، بر خلاف حيوانى كه پشم و مو و كرك، پوست بدنشان را پوشانده است.
سوره :
الفرقان
آیه شماره :
54
ریشه کلمه :
بشر
فعل :
بَشر
معنی :
انسان، آدمي (زن و مرد، مفرد و جمع)
«بشره» ظاهر پوست بدن و ادمه باطن بدن است.
«مباشرت» لمس کردن، تماس بدني داشتن، (کنايه از نزديکي کردن)، رسيدن دو بشره و پوست به هم.
توضیح :
آدمى را نسبت به فضائل و كمالات و استعدادهايش انسان و نسبت به جسد و ظاهر بدن و شكل ظاهريش، بشر مىگويند.
به انسان از آن جهت بشر گفتهاند كه پوستش از ميان مو آشكار و نمودار است، بر خلاف حيوانى كه پشم و مو و كرك، پوست بدنشان را پوشانده است.
سوره :
ص
آیه شماره :
71
ریشه کلمه :
بشر
فعل :
بَشر
معنی :
انسان، آدمي (زن و مرد، مفرد و جمع)
«بشره» ظاهر پوست بدن و ادمه باطن بدن است.
«مباشرت» لمس کردن، تماس بدني داشتن، (کنايه از نزديکي کردن)، رسيدن دو بشره و پوست به هم.
توضیح :
آدمى را نسبت به فضائل و كمالات و استعدادهايش انسان و نسبت به جسد و ظاهر بدن و شكل ظاهريش، بشر مىگويند.
به انسان از آن جهت بشر گفتهاند كه پوستش از ميان مو آشكار و نمودار است، بر خلاف حيوانى كه پشم و مو و كرك، پوست بدنشان را پوشانده است.