سوره :
محمد
آیه شماره :
4
ریشه کلمه :
بلو
فعل :
بَلِىَ
معنی :
كهنه شدن، پوسيدن، از بين رفتن
«بلاء» آزمودن، امتحان
توضیح :
امتحان را از آن جهت ابتلاء گويند كه گويا مُمْتَحِن، امتحان شده را از كثرت امتحان كهنه مىكند. به غم و اندوه از آن سبب بلاء گويند كه بدن را كهنه و فرسوده مىكند. تكليف را بدان علّت بلاء گويند چون امتحان است و بدن را فرسوده مىكند.
چون امتحان شدن توأم با ظهور حقائق است، لذا بعضى «تُبْلى» را آشكار شدن معني کرده اند.
«بلاء» در خير و شرّ هر دو به كار مىرود و «ابلاء» فقط در انعام و نعمت ها.